علی یکه مرد با بصیرت در مقابل خوارج
علی بر روی مردمی اینچنین ظاهرالصلاح و آراسته، قیافههای حق به جانب،
ژنده پوش و عبادت پیشه، شمشیر کشید و همه را از دم شمشیر گذرانده
است. ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافههای آنچنانی را میدیدیم،
مسلماً احساساتمان برانگیخته میشد و علی را به اعتراض میگرفتیم که آخر
شمشیر به روی اینچنین مردمی کشیدن؟!.
از درسهای بسیار آموزنده تاریخ تشیع خصوصاً و جهان اسلام عموماً،
همین داستان خوارج است. علی خود به اهمیت و فوق العادگی کار
خود از این جهت واقف است و آن را بازگو میکند، میگوید:
فَانَا فَقَأْتُ عَینَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یکنْ لِیجْتَرِئَ عَلَیها احَدٌ غَیری بَعْدَ انْ ماجَ
غَیهَبُها وَ اشْتَدَّ کلَبُها
چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت
پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و «هاری»
آن فزونی یافته بود.
استاد مطهری، جاذبه و دافعه علی.ص131
نظرات شما عزیزان: